پیشینه حوض یا آبگیر در ایران

274241513_10158099015392693_4464988620738407461_n

 

پیشینه حوض یا آبگیر در ایران

حوض، آبگیری مصنوعی در حیاط خانه‌ها، حمامهای سنتی، برخی گذرگاههای عمومی و نیز در مسیرهای بین‌راهی با کاربردهای متفاوت بود و به معنی محلیست برای جمع‌شدن آب یا جایی که برای آب در زمین می سازند .
حوض واژه‌ای عربی است که معادل آن در زبان پهلوی یا پارسی میانه ، شادروان است .
بساط لهو بینداز و برگ عیش بنه
به زیر سایه ٔ رز بر کنار شادروان .
سعدی .
( شادُروان البته معانی دیگری نیز در زبان پارسی دارد) .
کاوشهای باستان‌شناسی نمونه‌های بسیاری از کاربرد حوض در ایران را نشان می‌دهد؛ ازجمله در خانه‌های مکشوفه از تپه‌یحیى در کرمان، متعلق به هزارۀ ۵ ق‌م ، همچنین در آثار معماری ایلامی مکشوفه از هفت‌تپۀ خوزستان، متعلق به هزارۀ ۲ ق‌م .
در بنای پاسارگاد، نخستین پایتخت هخامنشی (مقبرۀ کورش)، آثار آب‌نما و حوض دیده شده است . همچنین، در بیشابور، پایتخت شاپور اول، پرستشگاهی پیرامون آبگیری سنگی بنیاد شده . در ۶۰ متری درون غار شاپور در کازرون نیز حوضی به شکل نعل اسب وجود دارد . آتشکدۀ کاریان بیرون از شهر گور نزدیک فیروزآباد و نیز آتشکدۀ آذرگشنسب، در نزدیکی نطاب، بر برکه ای نهاده شده اند.
یکی از کهن‌ترین طرحهای فرش نقش «حوضی» یا «ترنج ـ ترنج» است که قدیم‌ترین نمونۀ آن در پازیریک کشف شده است .
حوض افزون‌ بر ایفای نقش مهم در زندگی روزمرۀ مردم، جایگاه خاصی نیز در فرهنگ و اعتقادات آنان داشته است. ایرانیان در روزگاران کهن به‌سبب کمبود آب در بخش عمده‌ای از این سرزمین، ارزش بسیاری برای آب قائل بودند و ستایشگاههای بزرگی برای نیایش ایزد نگهبان آب، اناهیتا، برپا داشته‌ بودند .
حوضها در مراسم مذهبی و آداب تطهیر کاربرد داشته‌اند؛ در نقش‌برجستۀ کورانگون در فَهلیان فارس، نقش حوضی برای تعمید زائران دیده می‌شود . در ورودی معابد مهری (مهرابه‌ها) نیز حوضچه‌ای تعبیه می ‌شده که جایگاه شست‌وشوی پا بوده است و به آن «پادیاو / پادیاب» می‌گفتند.
پادیاو ایرانی ، چهاردیواری کوچکی بوده که جوی آب یا برکه‌ای (حوضی) در میان داشته است. پادیاو با همۀ ویژگیهایش پس از اسلام در پیش مسجدها و زیارتگاهها (امامزاده‌ها) به وضوخانه و در شهرها و آبادیهای پیرامون کویر، به گودال باغچه و حوض‌خانه‌های زیرزمین تبدیل شده است .
پادیاو مشکوی خسرو پرویز در کاخ خسرو در قصر شیرین ، گودال باغچه میان مدرسه و مسجد نراقی آقابزرگ در کاشان، و حوض‌خانه و حوض‌جوش شاه‌ عباس و فتحعلی‌شاهی باغ شاه در فین کاشان از آن جمله‌اند . در میان خانقاهها نیز پادیاوهای زیبایی دیده می‌شود، مانند خانقاه ماهان .
در ورودی کلیساها نیز حوضچه‌های آب مقدس وجود داشته‌ است .
در اقلید فارس، در دامنۀ تپۀ سنگی قلات، حوضچه‌ای به نام دختر گبر از عهد ساسانی به جا مانده که با ۳ پله، یک حوض با عمق کم، و کتیبه‌ای به خط پهلوی ساسانی جزئی از عبادتگاه زردشتیان، و متعلق به قلعه‌ای در بالای تپه بوده است. خانۀ حاکم قلعه نیز بالای تپه بوده است. روز عید به‌ویژه نوروز، حوضچه را پر از حنا می‌کردند و دختر حاکم مقداری از آن را به‌عنوان تبرک به مردم می‌داده است. در باور مردم، آنجا محل ناپدیدشدن دختری در زمان یزدگرد ساسانی است که در حال فرار از دست دشمن به این کوه پناه آورده، و در آنجا از دیدگان ناپدید شده است .
در تخت‌جمشید، از دورۀ معماری هخامنشیان ، سنگابه‌ای در کنار ورودی کاخ آپادانا به دست آمده که احتمالاً برای نگهداری آب ‌چشمه‌های مقدس بوده است. در دوران ساسانیان، مرکز حیاط با گستره‌ای از آب (مصنوعی یا طبیعی) تعبیه میشد.. غیر از مجموعۀ تخت سلیمان در تکاب، کاخ فیروزآباد هم نمونه‌ای شاخص از این کاربرد به‌شمار می‌آید؛ شیوه‌ای که به دوره‌های اسلامی نیز سرایت کرد.
حوضها و آب‌نماها در جایی قرار داده می‌شدند که بناهای مجاور در آن منعکس شود و اندازه را دوچندان کند؛ مانند ستونهای چهل‌ستون و انعکاس تصویر در آن.
پیش از اسلام و اوایل اسلام، استخرهای گرد معمول بوده است که بعدها به کار نمی‌رفتند. تا قبل از دورۀ قاجاریه ساخت حوض به شکل بیضی مرسوم نبود؛ زیرا معتقد بودند که آب در حوض بیضی زودتر گندیده می‌شود.
از حوض در مدارس ، سقاخانه‌ها ، خانقاهها ، بیمارستانها ، تکیه‌ها، کاروان‌سراها و رباطها ، مسجدها ، کنار چاه ها ، کنار چشمه‌ها ، کنار غسالخانه‌ها ، در میدانهای شهر مانند نقش‌جهان ، در چهارسوقهای بازار مانند بازار وکیل ، به‌عنوان مخزنی بزرگ برای نوشیدنیها در مراسم شاهانه ، نیز در عرق‌گیری گیاهان ، تولید چرم و تولید ریسمان کتان استفاده می‌شده است .
در خانه‌های سنتی، حوض افزون بر زیبایی، برای کاستن گرما و تأمین رطوبت هوا، شست‌وشو و مصارف بهداشتی، و ذخیرۀ آب و آبیاری ساخته می‌شد . حوضها با خواص صوتی خوشایندشان آرامش در خانه و عدم نفوذ اصوات آزاردهندۀ خارج از بنا را به داخل سبب می‌شدند ؛ همچنین در کارهای صنعتی، صنایع دستی و کارگا‌ههای کوچک خانگی، محل مناسبی برای شستن و خیس‌کردن طولانی‌مدت چوب، پشم و جز آنها بودند
در یزد زیر بادگیر، حوضی تعبیه می‌شد که هوا را خنک‌تر می‌کرد و گوشه و کنار آن نیز برای نگهداری مواد غذایی مناسب بود.
یکی از مشکلات حوضها ته‌نشین‌شدن سریع لجن در آنها بود؛ به گونه‌ای که اگر اقدام به تخلیۀ لجن نمی‌کردند، فضایی برای ذخیرۀ آب در حوض باقی نمی‌ماند . تخلیه و نظافت حوض به کارگران دوره‌گردی موسوم به «آب‌حوضی» واگذار می‌شد .
هر کوچه و محله‌ای آب‌حوض‌کش مخصوص خود را داشت که اهالی برای عوض‌کردن آب حوض و آب‌انبار به او مراجعه می‌کردند. گاهی نیز آب‌حوض‌کش را از محلات دیگر می‌آوردند. دستمزد او معمولاً به صورت توافقی معین می‌شد و مبنای آن معمولاً عمق آب و طول و عرض حوض بود. تخلیۀ آب حوض را معمولاً یک تن انجام می‌داد و معمولاً لجن و جرم تهِ حوض را با سطل جمع، و در چاه منزل یا بیرون از خانه در کوچه خالی می‌کرد .
آب‌حوض‌کشها در کوچه‌ها و محله‌های شهر راه می‌افتادند و فریاد می‌کشیدند: «آب‌حوضیه، آب حوض می‌کشیم». حضور گستردۀ آب‌حوضیها در محله‌های تهران و آواز آنها زمینه‌ای برای سرودن و انتشار تصنیف معروف «آب‌حوضی اومده» شد که برای مدتها بر زبان مردم جاری بود. افزون بر این، وجود آب‌حوضیها زمینۀ پدیدآمدن تیپ آب‌حوضی در برخی نمایشهای روحوضی را فراهم کرد. این تیپ معمولاً با لباسهای مندرس، کلاه نمدی یا کلاه نیم‌دار طرح پهلوی، و پاچه‌های بالازده در نمایشها ظاهر می‌شد .
حوض در اشعار شاعران بازتاب وسیعی داشته است: جلال‌الدین مولوی حوض را نماد پاکی، قلب، حاکم و جز اینها می‌داند و تمثیل «حوض و لوله‌ها» را برای ترسیم رابطۀ حکومتها و مردم مطرح می‌کند و میگوید : حاکمان مانند حوض‌اند که به لوله‌ها، یعنی مردم راه پیدا می‌کنند:
شه چو حوضی ‌دان، حشم چون لوله‌ها
آب از لوله روان در گوله‌ها
چون‌که آب جمله از حوضی است پاک
هر یکی آبی دهد خوش، ذوقناک
تشبیه شاهان به حوض، و ارکان و حشم به لوله و آبراه، پیش از مولوی در سخنان افلاطون و بعضی از صوفیان بزرگ نیز آمده است.

حوض در ادبیات شفاهی مردم ایران بازتاب وسیعی دارد و در مثلها، برای بیان مضامین مختلف به کار رفته است، مانند : علی ماند و حوضش!

 

Translate »