
رقص آیینی
از قدیمیترین انواع رقصهای ایرانی رقص آیینی است که دربرگیرنده مجموعه حرکات موزونی است که در چهارچوب ادای یک سنت یا آیین و عموماً بهصورت گروهی اجرا میشود. رقص آیینی انعکاس حالات درونی یا عرفانی است. شواهد تاریخی بسیاری از جمله نقاشیهای روی صخرهها، دیوارههای غارها و سفالهای باستانی حفاری شده نمایانگر وجود رقص آیینی در سرتاسر فلات ایران و از دیر باز است.
رقص عارفانه از متاخرترین رقصهای آیینی ایرانی است که قدمتی بیش از هزار سال دارد. از زمان پیدایش اندیشههای صوفیانه و عارفانه در ایران، از رقص به عنوان آیینی برای به خلسه رفتن، در خود فروشدن یا آنچنان که پیروان این راه ذکر میکنند، برای نزدیکتر شدن به عوالم بالا و آفریدگار استفاده شدهاست. سابقه هزار ساله آیین صوفیگری در ایران همیشه همراه با ذکر ممتد یک واژه یا تکرار یک حرکت بهصورت رقص و همراه با موسیقی بودهاست. شناختهشدهترین عارف ایرانی جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا است که رقص سماع او و رهروانش همچنان بعد از هشت قرن زنده و در اقصی نقاط دنیا به عنوان نمونهای از رقص آیینی شناخته شدهاست.
رقص کلاسیک ایرانی
از قدیمیترین نوع رقص ایرانیست که با برگفته شدن از آیین و سنت ایران در محفلها و دربارها به نمایش در می آمد. رقصندگان بسیاری تلاشهایی برای جمع آوری فرم و تدوین و ایجاد اصول تکنیکی در این نوع رقص قبل از انقلاب ایران داشتند که بعد از انقلاب نیمه کار ماند
رقص سنتی ایرانی
گونه دیگری از رقصهای ایرانی نیز در این دوران با توجه و تکیه بیشتری بر روی فناوری رقص آغاز شد که «رقص سنتی ایرانی» نام گرفت و تلفیقی بود از رقصهای فولکلور ایرانی و رقصهای درباری دوران قاجار که همراه با موسیقی سنتی ایرانی اجرا میشدند. اصطلاحات «رقص سنتی ایرانی» یا «رقص ملی ایران» به اینگونه از رقص در میان کارشناسان و محققان رقص ایرانی هنوز پذیرفته نیست؛[۳] چرا که در دوران پیش از انقلاب ۵۷ هیچگاه هیچ برنامه مدون دولتی برای ایجاد یک رقص سنتی ملی (نظیر آنچه که در آذربایجان، ارمنستان، تاجیکستان و غیره وجود داشته) وجود نداشت و بعد از انقلاب نیز رقصیدن بهطور کلی کنار گذاشته شد و هیچگونه پشتیبانی دولتی برای تئوریزه کردن اینگونه از رقصهای ایرانی، نوآوری و تدوین تکنیک و ابتذالزدائی صورت نگرفت.[۴] در سال ۱۳۳۷ و تحت حمایت وزارت فرهنگ و هنر گروه رقصی بهنام گروه ملی موسیقی، آواز و رقص فولکلور ایران با مدیریت نژاد احمدزاده راهاندازی شد که تا دهه ۱۹۶۰ میلادی فعال بود و در شوروی، ژاپن، کانادا، کشورهای بلوک شرق و خاور نزدیک برنامه اجرا کرد.[۵]
قبل از انقلاب رقصندههایی که به شکل حرفهای در رشتهٔ رقصهای سنتی و محلی فعالیت میکردند در اجراهای رسمی خود نمایی از رقص اصیل و ملی را ارائه میدادند؛ و بعد از انقلاب نیز بعضی از همان افراد با وجود تغییر شرایط به شکلهای گوناگون به فعالیت خود ادامه دادند، در حالی که افراد تازه ای نیز پا به عرصه گذاشتند و این راه را دنبال کردند و همچنان دنبال میکنند و به کشف و شناسایی ابعاد تازه ای از رقص ایرانی میپردازند. بعضی از این افراد در خارج از ایران و بعضی از آنها در داخل ایران سکونت دارند. از جمله رقصندههای پیشکسوتی که قبل از انقلاب به ارائهٔ اصولی و حرفه ای رقص اصیل ایرانی پرداختند میتوان از شعله گنجیان و فرزانه کابلی نام برد که فرزانه کابلی بعد از انقلاب هم راه خود را در ایران تحت عنوانهایی مثل حرکات موزون و فرم در تئاتر دنبال کرد. از دیگر رقصندههای پیشکسوت در ارائهٔ رقص اصلی ایرانی میتوان به هایده کیشی پور اشاره کرد.